مقدمـه             بامـیان کـه یکی از ولایت های مـهم و تاریخی کشور اسلامـی افغانستان هست و درون منطقه ی مرکزی واقع شده , سرزمـینی ست کوهستانی دارای قله های بلند و سر بـه فلک ساییده کـه به صورت برج و باروی محکم و سنگر های طبیعی ,اطراف دره عمـیق و جلگه های سر سبز خرم و پهنـه، اموزس انواع جق دشت های آن را احاطه نموده کـه هیچ یکی از تجاوز گران و جنگجویـان جهان گشای کـه به قصد تسخیر این مامن شیران قدم پیش گذراند , نـه مـی تواند بر ستیغ آن راه یـابند , سر انجام بـه دست جنگجویـان خدا جوی قله ی بابا و بامـیان نابود خواهند شد کـه تاریخ مردم ما مشحون این گونـه مقاومت ها و فداکاری ها ست .وقتی جهانگشای فاتح , سکندر مقدونی از همـه جا بـه سرعت گذشته و همـه جا را فتح نموده وارد افغانستان مـی شود وقتیکه بـه کوه های بلند و پربرف سرزمـین ما مـی رسد با مقاومت شدید مردم روبرو مـی گردد بر خلاف تصورش قومـی مـی بیند جنگجو و شجاع و فاقد هرگونـه وسایل جنگی کـه در کوه های پر برف بسر مـی برند , درون همسایگی شاهین ها و عقاب ها و پلنگ ها ولی عاشق حریت و استقلال و چنان عقاب ها ی تیز چنگ و پلنگان مغرور سر افراز از دشت و بیـابانش و از کوه های سر بـه فلک ساییده اش و خلاصه از کرامت و شخصیت  شان دفاع مـی کنند ،ولایت بامـیان از نظر هوا سرد سیر هست و برف سنگین تمام صحرا و کوه ها و دره های ان را مـی پوشان                                 درون سوگ تندیس های با شکوه بامـیان بامـیان ای مـهد فرهنگ و هنر         ای گرامـی سرزمـین پر گهر سرزمـین کوه ساران رفیع              خطه خون رنگ و خطر درون ه ها سر شار از رنگ حیـات       جلوه ها سر سبز از باغ و شجر منبع فیـاض رود زندگی                  معدن سنگ حدید و سیم و زر دفتر از خاطرات روز گار               راز ها درون داری مستتر یـاد گار دور ه ی عز و شرف دوره کار و تلاش مستمر آن نگارین پیکر بودا چه شد ؟        شاهکار صنعتی دست بشر مظهر فکر و تلاش آدمـی                حاصل عمر هزاران نامور بامـیان ای قلب مجروح وطن           از چه مـی بینم تو را خونین جگر تسلیت ای سرزمـین غرقه خون       الحذر از مکر دشمن الحذر ای برادر شیعه و سنی یکی ست     همدل و هم کیش و یـار همدیگر وحدتی ای پاکبازان وحدتی            همتی ای مردم نیکو سیر که تا به کی درون چنگ دجالان اسیر       که تا به کی درون نا مرادی مشتهر روزگاری عقل و علم وآگهی ست    حیف با شد درون جهالت غوطه ور دارم امـیدی ز لطف کردگار             شام تار ما شود روزی سحر     آشنای مختصر با ولایت بامـیان : اموزس انواع جق           بامـیان سرزمـیان عجایب و غرایب یکی از دیدنی ترین ولایت های افغانستان هست ، با تاریخ غنی و پر حادثه و حیرت انگیز ، از نطر موقعیت جخرافیـای درون منتهای ناحیـه ی غربی سلسله جبال پامـیر و هندو کش درون قلب افغانستان قرار گرفته هست با مساحت تقریبی 17555 کیلو متر مربع و به ارتفاع حدود 2500 متر از سطح درون یـا دارای آب و هوای کوهستانی ،پاک و شفاف و شت ها ی پر ستاره و بسیـار دیدنی وبهار دل ایگیز و زمستنان های سرد و برف گیر طولانی . اموزس انواع جق  در جنوب بامـیان سلسله موه های مرتفع بابا ، مانند یک دیوار بلند طبیعی این سرزمـیان را از بهسود جدا مـی سازد .بلندترین قله ی آن بـه نام ، شاه فولادی یـا بـه عبارت صحیح تر ، شاخ فولادی دارای 5140 متر ارتفاع ، درون امتداد دره ی فولادی درون ارتفاعت جنوبی بامـیان قرار دارد . اموزس انواع جق ساکنان ولایت بامـیان مرکب از پیروان تشیع و تسنن ، بـه طور عمده از طوایف هزاره مـی باشد و در ولسوالی کهمرد سنغان و غندک و جلمـیش و مرکر بامـیان ، جمعیت قابل توجه از اهل سنت زندگی مـی کند . آمار دقیقی از نفوس انسانی این ولایت درون دست نیست. آمار های منتشره چندان مورد اعتماد نـه مـی باشند . طبق تخمـین های کـه از طرف افراد نسبتأ خبره و اهل بصیرت اظهار مـی شود ، جمعیت فعلی آن از 600000 نفر کمتر نیست . سالنامـه ی افغانستان کل نفوس آن را درون سال 1342 ش. بـه تعداد 328955 نفر ذکر کرده هست که نزدیک بـه واقعیت مـی نماید . و چون جمعیت افغانستان لا اقل درون هر 26 سال بـه دو برابر ارتقا مـی یـابد ، لذا مـی توانیم بگو ییم کـه اگر جمعیت بامـیان (که بـه دلیل کمبود امکانات پزشکی آکار مرگ و مـیر نیز درون آن بالا هست ) ، اگر هر سی سال بعد دو برابر شود بعد تخمـین 600000  نفر دور از واقعیت نـه خواهد بود . بامـیان از نظر هوا سرد سیر هست و برف سنگین تمام صحرا و کوه ها درون ه ها ی آن را مـی پوشاند کـه حتا رفت و آمد درون فصل زمستان درون بسیـاری از مناطق ان بـه کندی صورت مـی گرد و در بعضی نواحی آن شش ماه زمستان هست و زیر پوشش برف سنگین قرار دارد هرچند سرزمـین هزاره ها بـه طور کلی سر زمـین زراعت و کشاورزی ست ولی درون اثر سرمای شدید و برف سنگین ،  بعضی از مناطق زراعت شان بـه ثمر نـه مـی رسند و حتا علف های بیـابان از سرما مصون نـه مـی مانندکوه بابا و بامـیان درون تابستان هم برف وجود دارد . هزاره نشین بـه طور عموم و بامـیان بـه صورت خاص از نظر سیـاسی ،فرهنگی و افتصادی وضعیت همگون و یکسان دارد . از نظر سیـاسی : که تا کنون دریچه ی امـید و روشنای بـه روی این مردم باز نـه شده بل همواره از دست عناصر مستبد حاکم ، درون همـه ادوار تاریخ سیلی خورده اند و با یک شیوه ی استبدادی و تبعیض ، آماج تعصب های جاهلانـه ی سیـاسی و مذهبی واقع شده اند .           از نظر فرهنگی : حکومت های استبدادی و متعصب همـیشـه سعی مـی کرده کـه این مردم را درون جهل و بیسوادی نگه دارند ، که تا با استفاده از بیسوادی و نادانی مردم بـه حکومت متزلزل خود ادامـه دهند و بیشتر استثمار کنند مـی بینیم درون مناطق مرکزی کشور و مدارس دولتی بسیـار کم بـه چشم مـی خورد و در جهت رشد فکری و شکوفای استعداد این مردم کوچکترین گامـی برداشته نشده هست . از نظر اقتصادی و رفاه عمومـی : به منظور عمران و آبادی این مناطق و بهبودی اوضاع عمومـی این مردم نـه تنـها کاری صورت نـه گرفته ، بل استعداد سر شار ، ذوق طبیعی و خدادادی شانرا نیز درون طول تاریخ خفه کرده اند ولی باز مـی بینیم این استعداد های سر کوفته شده درون هر زمانی جلوه نموده از مـیان همـه موانع و مشکلات سر درون آورده شکوفا شده و نقش خودرا از نظر سیـاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ،تولیدات ، صنایع دستی، هنری و ظرافت کاری های آن ایفا نموده اند .                            دلیل نامگذاری بامـیان اسم بامـیان گرفته شده هست از بامـیکان کـه در کتاب بنداهس ذکر شده هست . اما درون قدیمترین مضامـین چینی ها بـه نام "فان – ینگ "یـاد شده هست . اطلاق اسم " فان-ینگ" کـه در قرن 5 بـه بامـیان  استعمال شده ، کمـی اشکال پیش مـی کند زیرا اگرچه (فان – یـانگ) هم وزن (بام-یـان) یعنی با اسم امروزی بامـیان بـه دو حرکت مطابقت مـی کند ، لیکن دیده مـی شود کـه هنوز هم درون "بنداهس" "بمـیکن و بامـیکان"ذکر شده هست .پس قبول حتما کرد کـه در قرن 5 (ک) بـه (ی)تبدیل شده هست .موسیو کارت این نظریـه را قبول مـی کند لیکن مـی گوید کـه کلمـه Yang یـانک اصلأ(0گ )نداشته بعدها موسیوکارت یک (گ) اصلی قدیمـه را اضافه مـی کند . واحد اداری بامـیان بامـیان دارای  هفت واحد اداری و شش ولسوالی بـه نام های1- یکه و لنگ ،2- پنجاب ،3- ورس ،4- سیغان ، 5-کهمرد ،6-شیبر، و مرکز ولایت بامـیان مـی باشد .           موقعیت جغرافیـای ولایت بامـیان :           ولایت بامـیان از طرف  شمال بـه ولابت های سمنگان و جوزجان ،  از غرب و جنوب غرب ولایت های غور و ارزگان و از شرق و جنوب شرق بـه ولایت های مـیدان و پروان  و از طرف شمال شرق بـه ولایت بغلان متصل هست .   مرکز ولایت بامـیان :           مرکز ولایت بامـیان درون بین سلسله کوه های هندوکش و بابا موقعیت دارد کـه از نظر جیو پولوتوکی حیثیت کاسه رادارد بـه همـین دلیل باران کم درون این منطقه مـی بارد و این منطقه سرسبزی و شادابی خود را از آب های کوه های سر بـه فلک کشیده بابا مـی گرند . و از نگاه باستان شناسی دارای اهمـیت ویژه مـی باشد کـه دارای دو بودا وبیشتر از 12 هزار سموچ درون سازمان بین الملل یونسکوثبت شده  دارد و منطقه اطراف بودا و سموچ ها مربوط یونسکو مـی باشد کـه بازسازی درون آن مناطق ممنوع هست . شـهر بامـیان از زمان کـه من بـه یـاد دارم سه دفعه تغییر موقعیت داده کـه اول درنزدیک بودای صلصال بوده و در زمان مجاهدین این شـهر خراب شده وشـهر جدید غلغله ساخته شده ولی حالا این موفعیت هم درون تغییر هست و شـهر جدید ی کـه در جاپان ماستر پلان شده و در دشت عیسا خان موقعیت دارد و حالا درون حالت شکل گیری مـی باشد تبدیل خواهد شد .مردم این سرزمـین بـه پیشـه ی زراعت و مالداری مشغول مـی باشد و هم چنان این مردم مسلمان و دارای مذهب شیعه مـی باشد کـه به زبان پارسی دری و گویش هزارگی صحبت مـی کنند .           دیدنی های بامـیان           شـهر ضحاک:           ویرانـه های وسیعی ست بالای تپه های سرخ رنگی بـه ارتفاع 100-150 متر، واقع درون دهانـه ی دره ی پای موری درون قسمت جنوب غربی سس پول ، مردم عوام عقیده دارتد کـه پایتخت ضحاک ماردوش بوده هست .از دیوار شـهر و برج ها ی متعدد و راه های پر پیچ و خم آنکه که تا کنون قابل مشاهده هست ، دانسته مـی شود کـه در زمانی آبادی خویش از رونق و استحکامات دفاعی مـهمـی برخوردار بوده و قدمت آن یقینأ بـه قبل از اسلام مـی رسد از ساکنین و سازندگان آن هیچ گونـه اطلاع دقیقی درون دست نیست .از  کاوش های پراگنده و غیر علمـی که تا کنون انجام شده ، کوزه و ظروف سفالی کـه به دست آمده تصاویر انسان ها ی مشاهده شده با چهره ی ترکی ، لذا حدس زده مـی شود کـه ساکنان آن قبل از اسلام ترک یـا مغول بوده اند .و از سفرنامـه ی زایر چینی نیز دانسته مـی شود کـه در زمانی او یک شـهزاده ی ترکی درون بامـیان فرمانروای مـیکرده هست .           پلکان زیر زمـینی شـهر ضحاک : از آثار دیدنی شـهر ضحاک یک تونل پلکانی هست که نزد مردم محل بـه نام "راه آبدزدک " یـاد مـی شود و آن عبارت از تونل خمـیده و مارپیچ و پله پله هست که از وسط شـهر ضحاک از تپه ی پایینی بـه سوی زیر زمـینی حفر گردیده هست تا بـه حوض آبی کـه اینک خشکیده هست وصل مـی شود و به نظر کـه آب رود خانـه ی بامـیان از نقطه ی نا معلومـی از طریق لوله های سفالی که تا زیر تپه ی ضحاک بـه آن وصل مـی یـافته هست و اهالی ضحاک درون مواقع کـه دشمن شـهر آنـها را بـه محاصره مـی گرفت مـی توانستند از طریق همـین تونل مخفی آب مورد نیـاز خودرا تامـین کند من این قسمت از تونل پلکانی را بـه رهنمای یک نفر از ساکنان قریـه ی دهن موری درون بهاری 1381 ش از نزدیک مشاهده کردم اما درون سال 1384 ش کـه دوباره از شـهر ضحاک دیدن کردم متوجه شدم کـه آن بـه خاطر ریزش بخشی از دیواره های تپه ی ضحاک دهانـه ی روزنـه ی تونل موصوف بسته شده بود نظیر چنین تونل زیر زمـینی بـه استثنا ی شـهر غلغله کـه از شـهر ها ی دوران اسلامـی بـه شمار مـی رود درون ساییر خرابه های نواحی بامـیان نیز بـه مشاهده مـی رسد از جمله درون مخروبه های  دهن دره ی جو قل کالو، تپه ی دهن اژدر ، قسمت سفلای شـهر بربر یکه و لنگ ، مخروبه های گوهر گین فیروز بهار و چهیل برجه ی یکه ولنگ قابل رویت مـی باشد  وعجیب تر آن کـه در مخروبه های گوهر گین این تونل درون وسط یک صخره ی سنگی حفاری شده هست که واقعأحیرت انگیز هست   شـهر غلغله: این شـهر فعلا بکلی ویرانـه هست بوسعت بین چهارتا پنج هکتار، درمرکز بامـیان مقابل مجسمـه های بودا، بالای یک تپه ی مخروطی بـه ارتفاع حدودی 100-120متر ، محیط تپه حدودی 2800متر تخمـین مـی شود . شـهر غلغله قبل از ویرانی بـه نام شـهر بامـیان و در بعضی ازمنابع بـه نام حصار بامـیان یـاد مـی شد و از ظهور اسلام که تا اوایل قرن هفتم هجری حکم پایتخت را داشت . هنگام حکله مغول درون سال 1618 ه ق حاکم خوارزمشاهی درون آنجا حکومت مـی کرد و به مقاومت و پایداری پرداخت . درون یکی از روز ها نوه ی محبوب چنگیز خان بـه نام " ماتکین " بـه تیر یکی از قلعه گیـان ب قتل رسید خان مغول بـه خشم آمده دستور داد بـه هر قیمتی کـه مـی شود قلعه را بـه تصرف درون آورید و بر احد ی ابقا نـه کنید . آخرالامر مغولان بر قلعه یورش بردند ، جنگ خونینی بـه وقوع پیوست . از هر گوشـه فریـاد گریـه و زاری و هلهله بلند بود . شاید بـه همـین جهت بعد ار ویرانی نام " غلغله " را کـه به معنا ی غوغا و فریـاد هست بر آن نـهادند .           تنـها مسجد جامع شـهر کـه گنحایش حدود  دو صد نماز گزار را دارد ،و  درون سمت جنوبی تپه واقع هست از گزند دشمن محفوظ ماند . اما سال ها بعد درون اثر ریزش مداوم برف و باران سقف و قسمت ها ی از دیواره ی آن تخریب شده و دیواره ی سمت قبله و هم چنین مـهراب آن که تا کنون قابل تشخیص هست . جمعیت شـهر درون اوج رونق و شکوهش از چهار هزار نفر بیشتر نـه بوده ، چون محدوده ی شـهر بیشتر از آن گنجایش نـه داشته هست . شـهرک زیر زمـینی درون بامـیان :           حاجی زین العابدین شیروانی ، سیـاح و جهانگرد آذر بایجانی ، از یک سموج عظیم و شگفت انگیزی درون بامـیان خبر مـی دهد کـه در عظمت از معبد طلای اگر بالا تر نـه باشد کمتر نـه خواهد بود . او هر چند آن را بـه نام غار یـاد کرده ، اما اوصافی را کـه برای آ ن ذکر مـی کند با یک شـهرک زیر زمـینی قابل مقایسه هست . چنانچه مـی نویسد : دیگر آنکه درون سمت شرقی بامـیان بـه مسافت چهار فرسخ غار ی اتفاق افتاده کـه سیـاحان جهان و مساحان زمان درون هیچ مکان چنین غاری را نشان نـه داده اند . راقم ( شیروانی) احوال آن غار را درون هیچ تاریخی نـه دیده و از هیچ حقیقت آن را نـه شنیده ، آن چه را با رای العین مشاهده کرده از هزار یک از بسیـار فقط اندکی ذکر مـی شود . و آن این کـه در سنـه ی 1221 ه بـه رفاقت حاکم آن ولایت با شانزده نفر ملازم کـه چهار نفر شان مامور حمل کاه بودند کـه در وقت حرکت درون داخل غار کاه مـی ریختند که تا در هنگام مراجعت ، مسیر را گم نـه کنیم . هشت نفر آذوقه حمل مـی د دو نفر هیزم و دو نفر روغن و چراغ با سامان تمام داخل غار شدیم و مدت سه روز گردیدیم ، زوایـای آن را کشف نـه توانسته بیرون آمدیم .آنچه مشاهده شد قریب دوازده هزار خانـه و هزار باب دوکان و مشتمل بر چندین چهار سوق های رفیع و صفه های منیع بود . همگی بـه طرز عجیب و غریب و بسیـار خوش و بغایت زیبا و دلکش ساخته و پرداخته و ترتیب یـافته بود . درون واقع خرد خردمندان از دیدن غار ی آنچنان درون سنگلاخ از حیرت مدهوش و عقل دقیقه یـاب از شنیدن چنین آثاری درون وادی حیرت بی هوش .عجیب تر آن کـه آن غار بـه غایت مظلم و تار ومغربش بـه دوره انحصار هست و اکنون بینوالجمـهور بـه غار ضحاک مشـهور هست .           من فبلأ بـه پیش خود فکر مـی کردم کـه آن شـهرک یک پناه گاه زیر زمـینی بوده کـه در صورت حمله ناگهانی دشمن ، از طریق این راه مخفی خودرا بـه آن جا مـی رساندند . اما درون بامـیان یک نفر جاپانی آشنا شدم بـه نام "نا –کا-آتو شی " او گفت : بوداییـان طبق عقیده ی مذهبی به منظور آرامش ارواح نیـاکان خویش بهشت های را درون زیر زمـین مـی ساختند ، با تمام وسایل رفاهی ، درون چهار سمت : مشرق ، مغرب ،شمال و جنوب . و شـهرک کـه در گزارش شیروانی آمده احتمالأ بهشتی شرقی بوداییـان بامـیان بوده هست . بنا برین احتمال دارد کـه غیر از ین شـهرک بهشت های درون مغرب ، جنوب و شمال بامـیان نیز ساخته شده باشد . با ری سیـاحی آذربا یجانی درون مدت اقامت خویش درون بامـیان غار دیگری را نیز دیده کـه با غر ضحاک قابل مقایسه نبوده هست . چنانچه گوید : "در زیر بتان غار هست طولانی و راهش باریک و بغایت تاریک و من آن غار را دیدم ، اما بـه انتهایش نرسیدم " شیروانی درون وصف خاصیت آب بامـیان گوید : " آب این سر زمـین مرد غریب را مسهل قوی هست ، زیرا چند فرسخ از روی گیـاهی سقمونیـا جاری هست ، و معدن فلزات نفیسه و نباتات غریبه درون آن دیـار بسیـار هست "           اژدهای صخره یی           از مرکز بامـیان کـه به طرف دره ی شـهیدان حرکت کینم ، بـه فاصله هشت کیلو متری ، درون سمت چپ جاده یی خاکی ، دره ی کوچک مشاهده مـی شود بنام دره ی اژدر و در انتهای دره ، یک دیواره یی بلند طبیعی و سفید رنگی جلب توجه مـی کند کـه از رسوبات سنگ کیج تکون یـافته هست . بـه شکل اژدهای خوابیده ارتفاع دیواره ی آن بطوری متوسط حدود دوازده متر و قطر آن ده متر تخمـین مـی شود . بـه درازی حدود 240 متر و از پوزه ی شرقی این دیواره چشمـه یی آبی جریـان دارد ، بسیـار تلخ و شور ، بدبو و طعم و سوزنده کـه به هیچ وجه قابلیت نوشیدن را ندارد نا گفته نماند کـه نظیر این اژدهای صخره ی ، یک پیکره یی دیگر البته بـه مـیزان کوچک تر درون نزدیک قریـه ی "شـهیدان بامـیان " موجود هست که مردم عوام آن را بچه ی اژدها ی بامـیان مـی داند .           جای تسمـه درون پشت اژدهای بامـیان درون حقیقت مسیر طبیعی جریـان چشمـه بوده کـه فعلأ بـه صورت جوی خشک قابل مشاهده هست . وشکافیکه از سر که تا انتها ی اژدها مشاهده مـی شود ، درون اثر تابش خورشید ویـا برودت هوا بوجود آمده و سال بـه سال بر وسعت آن افزوده مـی شود ، زیرا حدود 38 سال قبل کـه من این پیکره را دیده بودم ، عمق و وسعت  شکاف آن کم تر از امروز بـه نظر مـی رسید .           شـهر شاهی بامـیان :           این شـهر کـه فعلأ فقط ویرانـه های آن بـه زحمت قابل مشاهده هست تا قرن هفتم و هشتم مـیلادی دایر بود ، و هنگام حمله ی مسلمانان سقوط کرد . موقعیت آن درون دهانـه ی دره ی فولادی ، درسمت شمال غرب قریـه ی " ترنوه " قرار دارد . متاسفانـه بسیـاری از دیوار ها و آثار تاریخی آن محو ونا بود شده هست .مرکز شـهر بـه زمـین زراعتی تبدیل گردیده ، اما تعداد سموج های خورد و بزرگ ، بعضأ با سقف های نقاشی شده ، درون کمر کش تپه ها با یک حلقه برج دیده بانی باقی مانده هست . گفته مـی شود دو سه تونل زیر زمـینی کـه مرکز شـهر را با نقاط دیگر از جمله با رود خانـه وصل مـی کرد ، قبلأ موجود بود اما دهانـه ی آنـها فعلأ مسدود شده اند . این شـهر احتمالأ درون زمانی ورودی هیوان تسنگ بـه عنوان پایتخت بامـیان از شکوه و رونق خاص برخوردار بوده هست وجه تسمـیه برخی اماکن جغرافیـای درون بامـیان : آقرباط :  مرکب از آق ترکی و رباط عربی بـه معنای کاروانسرای سفید و نام محل بین سیغان و شـهیدان .           باجگاه : اصل آن بادگاه بوده بـه معنای باد خیز و نام قریـه ی درون کهمرد . بامـیان :  به معنای سرزمـین درخشان و مرتفع . این نام شاید بـه جهت آن بـه این سرزمـین داده شده کـه قله های مرتفع آن نیمـی از سال برف پوشیده هست .           بلدرغا نک : مکانیکه علف بلدر غان ( گلپر) درون آنجا زیـاد مـی روید و نام قریـه ی درون بامـیان .           پنجاب :  مرکز ولسوالی پنحاب ، درون آنجا پنج رود یعنی رودی غور غوری ، تگاب برگ ، رودی مور ، رودی ترپس0(دره ی بعد ) و رود نرگس باهم یکجا مـی شوند . تولواره : مرکب از تول +واره بـه معنای خانوار ، مجموع نواسه ها و نبیره های کـه همـه یک نیـابه بوجود آمده باشد و نام قریـه ی درون مرکز بامـیان . توغی : مرکب از + توغی بـه معنای رودهانـه ی کـه حالت خمـیده و مار پیچی دارد . درون فرهنگ سنگلاخ آمده ، توغای پیچ و خمـی هست که درون ممر رود خانـه باشد و نام دهکده ی درون مدکز بامـیان . سیغان :  مرکب از سای + غان ته معنای دره . دره ی سیلخیز . سای درون ترکی بـه معنای دره هست و گان پسوند مکان هست .           سیرداغ : سیر بـه معنای زرد و داغ درون ترکی بـه کوه گفته مـی شود .بطور مرکب بـه معنای کوه زرد رنگ و نام قریـه درون یکه و لنگ . شاتو : مرکب از شاه + تو بـه معنای نردبان ، پلکان و وسیله ی صعود ونام کوتل مرتفع هست بین یکه و لنگ و پنجاب . و غی : بـه معنای رودخانـه ی شور و مارپیچی و نام ناحیـه ی درون امتداد دره ی شکاری . شیبر تو : مرکب از شیبر + تو بـه معنای زمـین سست و دلدل زار و نام منطقه ی درون غرب شـهیدان . شنبل : این نام احتمالأ معرب سنگی پل بوده و در زمانی سلطه ی عرب ها بـه شین بل تبدیل شده و نام منطقه ی درون شرق بامـیان .   شینیـه :  به معنای محل تلاقی دو رود خانـه و نام قریـه ی درون کالو . غجورک : غجور بـه معنای شوره ، مواد سفید رنگی هست که درون روی زمـین مرطوب و شوره زار بوجود مـی آید . و غجورک یعنی سرزمـینی کـه دارای شوره باشد و نام قریـه ی درون ولسوالی شیبر و کالو درون شدق بامـیان . غندک :  احتمالأ اصل آن کندک بوده مرکب از کند ترکی بـه معنای شـهر و دهکده و کاف تصغیر فارسی و مـی توان آن را بـه شـهرک ترجمـه کرد . قرغان :  حصار و قلعه و نام قریـه ی درون جلگه ی یکه و لنگ . قرغنـه تو : نام قریـه ی درون غرب شـهیدان بامـیان بـه معنا ی قرغنـه زار ، قرغنـه درختچه ی هست از نوع ارژند کـه برای سوخت بـه کار مـی رود . فاطمستی : نام قریـه ی درون مرکز بامـیان اصل آن پاده مستی بوده هست . پاده بـه زبان هزارگی بـه گله ها گفته مـی شود .     فیروز بهار : نام منطقه ی درون یکه و لنگ. بـه معنای معبد کـه فیروز نام آن را بنا نـهاده هست . بهار ، و یـهار نامـی هست که بوداییـان بـه معبد خویش اطلاق مـی د . گمان مـی کنم ، سازنده ی آن معبد فیروز بن کبک بوده از پادشاهان زاولستان . کوه عروس : اصل آن هاراس بوده ( هار + آس ) بـه معنای کوه بلند و مرتفع . نام کوه هست در سرحد پنجاب و یکه و لنگ . ورس:           درون تاریخ بار ها بـه نام های : والس ، بالس و والشت و والشتان ذکر شده هست و فعلأ یکی از ولسوالی  های پرجمعیت بامـیان بـه شمار مـی رود و در جنوب یکه و لنگ واقع هست .   قریـه های بامـیان ولایت بامـیان بـه طورعموم بر اساس آمار برنامـه ی همبستگی ملی دارای 2187 قریـه مـی باشد . قریـه های مـهم مرکز ولایت بامـیان عبارت اند از : 1-آقرباط                 2-آهنگران              3-بورسونـه             4-توپچی 5-تی بتی                6-جگره خیل           7-جوی شـهر           8-جوزاری 9-خوال                  10-دوکانی              11-دشت عیسا خان  12-دشت تیکر 13-دره خشکک       14-دره اژدر           15-دره ککرک         16-زرگران 17-سیدآباد             18-سرآسیـاب          19-سوماره             20-سیـاه خاک 21-سرخقل             22-سرخدر             23-سنگ چسپان     24-شـهیدان 25-شیبرتو             26-غریب آباد         27-فاتمستی            28-فولادی 29-قاضان              30-قرغنتو              31-کارته صلح        32-گوروانا 33-لالا خیل             34-ملایـان                         دره ی فولادی : مدره ی فولادی یکی از دره های مشـهورولایت بامـیان مـی باشد کـه درجنوب –غرب  مرکز ولایت بامـیان موقعیت داشته  ودامنـه های کوه بابا را تشکیل مـی دهد . قله ی شاه فولادی کـه بلندترین نقطه ی کوه بابا را از آن خود کرده درون همـین دره ی مزبور واقع هست . آب های فراون کوه بابا بـه این دره حال و هوای دیگری بخشیده و این دره را بـه بهشت دنیـا تبدیل کرده هست واین درون ه درزمستان پوشیده از برف و دارای هوای سرد مـی باشد کـه این امر موجب جلب توجه جهان گردان خارجی شده کـه ما درون این دو سال شاهد چندین اسکی بازان امریکای و کانادای هستیم . اکثر مردم این منطقه بـه کشاورزی و دامداری مشغول بوده کـه پیداوار زراعتی این منطقه :کچالو ، گندم ، عدس , باقلی ، موشونگ، شخل...و پیداوار حیوانی : پشم ، پوست ، روغن زرد ، قروت...و پیداوار باغداری : سیب ، زرد آلو...مـی باشد . همچنان این دره  بیشترین نفوس مرکز این ولایت را تشکیل مـی دهد و از نگاه علم و فرهنگ حرف اول را مـی زند کـه مدرسه ی مـهدیـه اولین مدرسه دینی ومکتب لیسه ی فولادی از سابقه دار ترین  مکتب این ولایت هست که درون همـین دره واقع هست .       نام های اقارب :                    وایـه                                          مادر                    آته                                            پدر                    خوار                                                   برار                                          برادر                    نیلغه                                طفل شیر خوار                    چوقال                              طفل شیر خوار                    بابه                                           بابا                    آجه                                           مادر کلان                    مامـه                                          مادر کلان                    کاکه                                کاکا                    ابغه                                          کاکا                    اودور                               کاکا                    تغه                                           ماما           نام های عروسی:                              شاه                                           داماد                    بیری                                         عروس                    قوده                                          پدر داماد وعروس                    قودوغو                                      مادر داماد وعروس                    ایگیچی                                      زن                    خسور بره                                  برادر زن                    خسور مادر                       مادر زن                    خسور                              پدر زن                    خوار                         داماد                    ابسو                                         زن های برادر           ایزنـه                                         شوهر واژه های ناب ولایت بامـیان                حرف الف:- ابلک = وار خطا      ابغه = کاکا      استیلجی = ایستاده      اوچلجی = نوشانیدن      ایگچی = زن او= مادر حال الخ پلخ = سراسیمـه و سر گردان      ارخلجی = ایستاده ساختن. حرف ب:- بربغله = بی احتیـاط عمل بژغل=  درهم برهمـی مو های سر بولغو = آب کشی لباس بروف = تیزرفتن  برغوله= حمله بربوزک = قهر شدن و کلان کاری. حرف پ:ـ پور مشت = فراموش  پیندی = خود را جمع و یک مشت گره زدن  پشپول = کم وزن و سبک  پولدو= پندیده  پیچلخسانی = اخلال درون کار  پختلک = کوتاه قد  پغج = کم ارتفاع. حرف ت:- تخمره = مسخره ترنجه = محکم و بسیـار پور  تزغنـه = قرعه و پشک  تسره = از گریـه بیـهوش شدن= امر تولغه = تکیـه  توله غه = فرق سر  تخ تخ سو = عمـیق وچقور  توکشیله = نفس سوخته  تامو = تمام و خلاص شدن  ترتغله = دست و پا چه شدن  تیم تله = با دست پالیدن  تیر کک = پنـهان شدن  تای قچیق = زیربغل  توندی = چندک گرفتن  تای جوری= حمایـه و کمک  تودرس= مستقیم و راساً  توغای = آرنج حرف ج:- جور مله =  سوختاندن موی  جلدگ= تیز و چالاک  جل غل جی = پیوند چیزی بـه چیز دیگر  جغولده = لگد مال  جر جیست = قواره و قیـافه  جوب غو = بـه اندازه ضرورت  جوله گگ = زیرک و هوشیـار  جو غولده = لگد مال  جغه ده = گوشـه گیری  جیرگه تو = با حوصیله. حرف چ:- چوخراه = گریـان  چی قی = بزور داخل  چه له غای = ظرفی چقوری آن کم باشد  چا پ قو = تند باد و شمال  چی جین =  چوم = هوای تیره و ابری  چو غوزک = جاسوس  چاقو = شقیقه  چل غاو = دروغگو  چوغ = تار  چوب جی = خراشیدن پوست بدن. حرف خ:-  خوسته = نامزد  خمـیشت = انسان تنبل  خل پل = مخلوط  خل پخ= غذا از مواد مختلف  خل پلتو = جندی و مریض عصبی  خه ته لی = قد کوتاه  خو رلیش کله؛ قهرشدن و عصبانیت  خاش پش = لباس های ژنده  خلطه خلوم = لباس بد دوخت  خو نده له = صاحب شدن. حرف د:- دوته له = هوس ناکام  داو کری = دشنام  دواله = تقلید و سیـال داری  دم قتی = همنفس  دبه دلجی =  قرت از نظر غایب شدن  دوی دوی = آویزان شدن چیزی  دل جی = انجام  دوتل جی = گریختاندن  دیل مله = معطلی و صبر. حرف ر:-  روشو = روشن و جلادار  روشق = روشن و جلا  ره ئی = روان  رووت تو = منظم و مرتب حرف ز:- زاو زده ها= اولادها  زونچه = خسیس و پول دوست  زموخت = کم سخن  زاد گاه = زیـاد  زویستو = خانم خانـه. حرف س:-  سونجی = دراز کشیدن  سوله = آب گین، سست و نرم  سامو = خلاص و تمام کار  سورچی = خلاص گره سنگ گیرک = محکم و چیز سخت  سوچی مله = پافشاری  سوغیله = حرص و آز و گرسنـه چشم  سر سمبل = قیـافه و چهره  سغره له = پوستی کـه روی زخم مـی خشکد  سرپ چیله = سر پرستی. حرف ش:- شخ شول = بی ترس و مست  شیبه = عجله و تیزی  شیخ په = خشک آب لباس  شقب له = مستی و شوخی  شندق له= چرک ضخیم پوست بدن  شیوه لیو = دل تسلائی  شوبد له= افراط و زیـاده روی درون کار حرف غ:- غل غل =  شور و غوغا  غه تول = آب گل آلود  غر غل جی = بزور نوشانیدن  غوره ده = نزدیک بـه گریـه  غی غلجی = صدای گریـه  غوله جی = بیزاری و دلسردی  غوده =  شخص فربه و قد کوتاه غژ غلا = غالمغال غوله نـه = اوسط و مـیانـه  غدر = زیـاده ازحد. حرف ق:-  قل چیو = سر پائینی  قوله غای = دزد  قوت قله = پالیدن و جستجو  قینـه جی = منت  قیغه جی = خراشیدن پوست بدن  قوندای = آدم کلوله  قول قیسر = درهم و برهم  قای قه چیق = زیر بغل  قو تولوغ = یکجا و مخلوط  قور غول = بی نظم و درشت  قول بول = پراگنده شده  قیره تس = قهر شدن  قورخ چیله = بدخلقی و بد رفتاری  قنجی = سیراب شدن و رفع تشنگی  قوره= یتیم  قولخ سه = آدم بی حیـا و هرزه  قاش = ابرو حرف ک:- کوجی = آماس شکم  کوی = صدا  کو تاوبار = گریـان و پر عقده  کته گیر = کنیز و زن خدمـه  کلو گوی = پر حرف  کور بله = درون بین خاک غلط زدن  کو مـه تای = شخص خود خواه  کو بردنی = مشکوله  کول جی = مریضی جذام  کیپ تک = کمـین   توغای = آرنج کـه توک = گلو و حلق  کک شـه = متکبر و مغرور. حرف گ:-   گوی خورده = فریب خورده و لول خورده  گوی کیله = مجادله لفظی  گیته = کیشیک و مراقبت  گی مـیز = ادرار گل گولجا= غالمغال و صدای بلند  گچ خائی = سر زنیش و تهدید      گو لو غود = پهلوان و قوی جثه  گو لندو = تکان      گنگجل = کم فکر و کم استعداد  گل گجور = خورد و ریزه حرف ل:-  لو ک لوک= قدم های کلان و فراخ  لغ= لاغر و ضعیف اندام  له مـیشت = تنبل و سست  لوره = شکم پرست لادو = پر تاب سنگ  لاق = تاس سر بی موی  لیخ تکده = کلان کاری  لمـیه یک = تنبل و بیکاره  لنده یک = قد کوتاه حرف م:- موگج = لج باز  موتک= گردن و بازوی انسان  موتیو = مشت انسان  مـینـه= مـیان جیگری و ممانعت  مخول = خجل و آرام و مریض  مکر توله = فریب و نیرنگ ماخ = بوسه  ما شو غه = معشوقه  مندخسو = خسته و مانده  موخت = محکم  موچقی= بی جا شدن مفصل حرف ن:-      نغه چی = ماما      نا قودل = هوشیـار و زیرک  نیپته = درون پناه و مصوونیت  نا جوب له = شوخی  بو نـه جی = بوی  نرمک لی لی = بـه آهستگی  نر غیلده = زیر پای حرف و:-  .   ور گیله = نشسته بـه خواب رفتن      ولغه تله = دفعتا و وار خطا  وماغ بله = مغرور و متکبر  ووچی = نوشیدن  وزگنـه عجیب و نمونـه  وقره = چشم. حرف ه :-      هوش بور غو = ترسو و کم جرآت  هیل مک = چشمک زدن  هر غدل= هر وقت  هیفت = خشک شده حرف ی:- یکر ته = یکباره یخ تخ سو = خنک خورده  یخک = کلان کار  ییری = ارسال  ییمر گو = کمک  ییبره = خستگی پاها  یـای بور = بی پناه  یـال گه= سر ریزه مایعات. نام بامـیان درون متون قدیم   آثار بودایی بامـیان درون سرزمـین هزاره ها و پیچ و خم هندو کوه و بابا از قرن ها بـه این سو هم چنان با صلابت ایستاده اند.                    ص-8                              س=1-2 آثار بودایی بامـیان وشـهر غلغله و شـهر ضهاک و غیره نمونـه ی بارز درون مقابل تمدن شرق .                    ص-8                              س=15-16 از آنجا کـه آثار بودایی بامـیان،رابطه ی ناگسستنی با پیشینـه ی تاریخ هزاره ها و هزارستان دارد.                    ص-9                              س=1-2                 مطالعه ی آثاری بودایی بامـیان ،خود نشان دهنده ی از پیوند هزاره ها را با خود بـه یـاد گار داشته.                    ص-9                              س=4-5 هیکل بودایی و تصاویر دیواری واقع درون بامـیان هم بـه اتنیک های خلق هزاره شباهت بـه هم مـی رساند.خود دلیلی دانسته مـی شود کـه از چگونگی قدامت ساین گروه اتنیکی درون بامـیان ...                    ص-9                               س=16-19   بعد بدون چون و چراگفته مـی توانیم کـه در آفرینش های گنجینـه هنری بامـیان کهن،                    ص-10                                      س=2-3 خود را وارث تاریخی بامـیان کهن هنری با شکوه بامـیان بشمارد.                    ص-10                                      س=6 گنجینـه های پربهای آثار بودایی بامـیان درون مملکت هزارستان یـا سر زمـین هزاره ها.                    ص-10                                      س=8-9 آثار عتیقه ی بودایی بامـیان درون هزارستان مـی باشد.                    ص-10                                      س-11 ملاحظات تاریخی و تصویر شناسی و ذکر آثار باستانی بامـیان از زبان آثار سایر دانشمندان و محققین اروپای را شامل مـی شود.                    ص-11                                      س=10-11 سموچ های کـه در بامـیان وجود دارد،تعریفات بعضی معابد بامـیان زینت،تزیین و منقوشات دیواری درون معابد مذکور مطالعه مـی شود.                    ص-11                                      س=12-13 مطالبی راجع بـه اژدها بامـیان مـی باشد.                    ص-11                                      س=15   مضامـین مختلف راجع بـه بامـیان خصوصأ یـاد داشتهای از از سیـاحان اروپایی و چینی.                    ص-12                                      س-1 واضح هست که بامـیان درون وقت هایز اهمـیتی کـه بعد ها پیدا نمـی کند نبوده.                    ص-15                                      س=16 بامـیان بـه حالت طبیعی خود افتاده .                    ص-16                                      س=1 دره ی بامـیان حتمأ عبورهیئت های مبلغین اشوکا و غیره را دیده.                    ص-18                                      س=9 کاپیسا و بامـیان و بالآخره هیبک و باختر بـه تدریج بودایی شده رفته اند.                    ص-    18                                  س10=-11 چنانچه عمرانات بودایی بامـیان را هیوان تسنگ زوار چینی                    ص-20                                      س=1 قدیمترین آبادی کـه از نقطه نظر بودایی درون بامـیان بنا شده.                    ص-20                                      س=17-18 درون بامـیان مزارع درون محل معینـه ی فوق الذکرموجود هست                    ص-21                                      س=3 بعد به شرحی کـه ذکر رفت عمرانات بامـیان .                    ص-                                          س=9 بعد روز گار شکوه و جلال بامـیان .                    ص-22                                      س=7 بامـیان درون قدیمترین مضامـین چینایی ها.                    ص-22                                      س=14 اسم بامـیان را هیوان تسنگ ذکر نموده باشد.                    ص-24                                      س=3 بامـیان را بـه سه اسم علیحده یـاد نموده است.                    ص-24                                      س=9 مورخی ارمنی بامـیان را سرمـیکان نوشته.                    ص-25                                      س=1 آخرین شکل اسم بامـیان درون قصه ی زوار چینی هوی تچااو ذکر رفته .                    ص-25                                      س=6 هیوان تسنگ زوار چینی موقعی کـه از بامـیان مـی گذرد .                    ص-25                                      س=11 درین وقت بامـیان بلا شبه یکی از مجلل ترین مراکز دینی و صنعتی تمام آسیـا بوده.                    ص-26                                      س=10 زندگانی محیط بامـیان کیفیت عجیبی داشت.                    ص-26                                      س=19 حین اقامت خود درون بامـیان دیده و در یـادداشت های خود نقل مـی کند.                    ص-28                                      س=1-2 پادشاه بامـیان با وزرا و ملازمـین دربار و قاطبه اهالی و روحانیون درون آنجا جمع شده.                    ص-28                                      س=7-8 تاج پادشاه شکاری دره ی ککرک بامـیان.                    ص-30                                      س=1 کـه مخصوص پادشاهان درون بامـیان بوده. ص-30                            س=8-9 بر علاوه درون خود دره ی بامـیان هم یک بودا همـین رقم تاج بـه سر دارد.                    ص-30                            س=6-7 درون 632مسیحی بوداییـان دره ی بامـیان .                    ص-33                                      س=1 بودیزم سال های دیگر هم درون دره ی بامـیان دوام نموده.                    ص-33                                      س=10-11 زبان اهالی بامـیان از سایر مناطق افغانستان فرق نموده باشد.                    ص-34                                      س=6 هنوز بوداییـان بامـیان درون معابد مشغول ریـاضت بودند.                    ص-34                                      س=11-12 مدخل دره ی فولادی درمقابل جدار کبیر بـه ساحل راست رود خانـه ی بامـیان.                    ص-35                                      س=2-3 نظیر شـهر اسلامـی غلغله درون قسمت سفلی دره ی بامـیان.                    ص-35                                      س=5 بامـیان بـه لباس اسلامـی که تا زمان تهاجمات مغول بدست خوارزم شاهیـان اداره مـی شد.                    ص-35                                      س=9-10 ریـاست هیئت اعزامـی عتیقه شناسی درون افغانستان ،اقامتی درون بامـیان نموده. 1.    ص-37                                      س=6-7 دره ی بامـیان یـا واضح تر بگویم حصه ی کـه مخصوص بـه این اسم یـاد مـی شود.                    ص-38                                      س=1 درون آن وقت قافله ها زیـاد از بامـیان عبور مـی کرد.                    ص-39                                      س=6-7 همان هست که بامـیان درون مناصفه راه باکتریـا و پشاور واقع است.                    ص-39                                      س=12 درون بامـیان آذوقه بـه مصرف رسیده را دوباره تهیـه نموده.                    ص-39                                      س=14 وضعیت فواصل دو طرفه بامـیان یکسان است.                    ص-40                                      س=11 علت قطعی حفر سموچ ها وتراشیدن اصنام درون بامـیان وجودجدار سنگی است.                    ص-40                                      س=16-17 تاسیس و تعمـیر معابد بامـیان کـه امروز خرابه ها وبقایـای آن را ملاحظه مـی کنیم.                    ص-41                                      س=13-14 بالاخره تعمـیر عمرانات بامـیان بـه عصری مصادف است.                    ص-43                                      س-15 به منظور کثرت ووسعت حشمت وجلال معابد بامـیان کوشش و کاروایی نـه کرده است.                    ص-44                                      س=3-4 هنگامـیگکه زوار چینای دره ی بامـیان را عبور نمود.                    ص-44                                      س=11 بعد ازین جا ملتفت حتما بود کـه بامـیان فعلی هاییز دو دسته خرابه ها مـی باشد .                    ص-45                                      س=7-8 چندین صفحه درون اطراف بامـیان کـه آن را شـهر عمده ی بودایی یـاد کرده هست نوشته هست .                    ص-48                                      س=34 از روی عقیده ی ولفورد مـی نویسد کـه بت های بامـیان با مذ هب بودایی ارتباط دارد.                    ص-48                                      س-10-11   چار لس مـیسن معبر بامـیان را عبور نموده .                    ص-39                                      س=5 تالبوت درون حین اقامت درون بامـیان ( 1885)نوشته اند .                    ص-50                                      س=14 امان اله خان 1922 - 1924توانیست تجسسات وکشفیـات خودرا درون بامـیان ادامـه دهد.                    ص-51                                      س=3-4 هیئت اعزامـی فرانسه درون بامـیان تعمـیل شده اند سال ها یی(1922-1924.)                    ص-51                                      س=6-7 ساسا نیـان فارس را درون تشکیل تصاویر بامـیان گوشزد مـی کند .                    ص-52                                      س=9 سرونسنت ایری بند امـیر بامـیان را معاینـه نموده یک رسمـی متوسط بتی 53متری بامـیان را کشیده هست .                    ص-52                                      س=10-11 مجاور بت کلان بامـیان را مزین کرده بود .                    ص-    53                                  س-1 بالا خره بایست درون قطارانیکه بـه معاینـه بامـیان آمده اند.                    ص-53                                      س=4   سموچ ها و مجسمـه های تراشیده شده درون سنگ بامـیان معنون مـی باشد.                    ص-53                                      س=1011 هیئت اعزامـی عتیقه شناسی فرانسه درون افغانستان بهترین اسنادی بود کـه راجع بـه بامـیان کـه در دسترس داشتیم.                    ص-54                                      س=3-4  انجمن بنگال مقاله ی نسبت بـه آثار بودایی بامـیان شایع نموده هست .                    ص-54                                      س=12-13 موسیولفورد فوشـه و خانمش بـه تاریخ اول نوامبر 1922وارد بامـیان شده اند.                    ص-55                                      س=6-7 موسیوژوزف هاکن چون روانـه ی بلخ بود چند ساعتی درون بامـیان گذرانید.                    ص-56                                      س=4-5 چیزی عجیب دره ی بامـیان عبارت از دو مجسمـه ی عظیم الجسه بت های ایستاده است.                    ص-56                                      س=13-14 عصر ساختمانی دو بت بامـیان را با عصر تراشیدن بت های بزرگ سه نقطه ی دیگر مقایسه کرده درون نتیجه عمر تخمـینی این ها را واضح مـی کند .                    ص-59                                      س=12-14 چین های لباس بت بامـیان درون اثر وسایل تخنیکی محدودی کـه عبارت از:                    ص-64                                      س=8 شکی نیست کـه امتیـاز مخصوصه ی مجسمـه های بامـیان را زوار کـه اینجا مـی آمدند بـه عنوان مدل اتخاذ کرده باشند.                    ص-64                                      س=11-13 طاق های دو بت بزرگ بامـیان بـه فاصله 400متر از یگدیگر دور افتاده اند.                    ص-64                                      س=18 این  مجسمـه حتمأ نسبت بـه دو بزرگ ایستاده جدار سنگی بامـیان پسانتر ساخته شده.                    ص-64                                      س-11-12 مسافرین اروپایی کـه بامـیان را معاینـه کرده اند عمومأ آثاری نقاشی کـه طاق های بت ها را مزین کرده هست خاطر نشان کرده اند.                    ص-67                                      س=2-3 مـهتاب را بـه شکل ماه نو درون دایره نمایش مـی دادند درون بامـیان                    ص-80                                      س=6-7             درون دره ی بامـیان سر کشیده بود نـه بی نظمـی درون خاندان سلطنتی و خرابی های قصدی و اصولی درون معابد بودایی تولید کرده بودند.                    ص-86                                      س=1-2 چنانچه درون بامـیان هم همـین طور نمایش یـافته هست .                    ص-92                                      س=6 درون بامـیان بـه طرف راست و چپ سر طاقه کـه "بودیس اتواری "قشنگ را ملجا مـی دهد.                    ص-92                                      س=10-11 موسیو فوشـه درون راپوری کـه در رابطه با آثار عتیقه دره ی بامـیان نوشته راجع بـه این صحنـه های اخیرالذکر بـه ملاحظه مـی رساند.                    ص-94                                      س=15-16 قدیمترین آثار بودایی بامـیان  شمرده مـی شود.                    ص-94                                      س=8 بعد صحاین منقوشـه بامـیان بعد از سموچ های 9و10"اجنتا" وسموچ های "مـیران”اسیـایی مرکزی قدیم نقاشی های بودایی هست که مـی شناسیم و هم چنین گفته مـی توانیم آثار نقاشی بامـیان.                    ص-95                                      س=2-5 مابقی از تزییـات رنگه ی بامـیان موخر ترند.                    ص-94                                      س=5 زوار و صنعتگران از بامـیان گذشته جانب چین و یـا بر عاز آن طرف جانب هند رفت و امد داشتند.                    ص-95                                      س=8-9 خوشبختانـه درین منزل یعنی بامـیان مـی رسیدند .                    ص-98                                      س=4 این توده ی سنگ و خاک اصلأ"استوپه" بوده کـه مـی توان آن را یگانـه آثار عمرانات ظاهری بامـیان حساب کرد.                    ص-99                                      س=15-18 نسل های متعددی هیکل تراشان زندگی کرده و در سموچ های بامـیان کار و زحمت کشیده اند.                    ص-103                                   س=2-4 درون عصر کـه اعراب وارد بامـیان شده درون مقابل تهاجمان آن ها ساکنین دره تلف نا مسلمان شدند.                    ص-104                                   س=18-19 و در دره ی عمده ی بامـیان مفتوح مـی شود.                    ص-105                                   س=4 علاوه بر عمران خود دره ی بامـیان کـه اصلأ خیلی ها مـهم مـی باشد.                    ص-105                                   س=2 روی هم رفته تمام این ها معاصر آخرین عمرانات بودیک بامـیان مـی باشد.                            ص-108                                    س=9 درون بامـیان قسمت مـهمـی عمرانات این دوره عبارت از همان معابد جدار سنگی بت های بزرگ بود.                    ص-109                                   س=1-2 قبلأ متذکر شدیم کـه اولین دیر های بامـیان درون فضای آزاد درون پای  جدار سنگی مرتفع تعمـیر شده بود.                    ص-115                                   س-17-18 یکی از دسته سموچ های خیلی مـهم بامـیان بـه شمار مـی رود.                    ص-121                                   س=4-5 به منظور معرفی ماهیت سموچ های بامـیان و تعین نظریـه ی راجع بـه ساختمان معابد سنگی آن منطقه.                    ص-128                                   س=1-2 زینت اصولات معماری بامـیان .                    ص-128                                   س=7 چنانچه درون حوالی بت 53متری فوق العاده ترین شاهکار سموچ های بامـیان مشاهده مـی شود.                    ص-128                                   س=13-14 مواد عامله عمرانات بی سقف کـه در ابنیـه بامـیان تقلید شده هم جز کار و تز یینات عمل دیگر نمـی دهد.                    ص-130                                   س=3-4        اصول گنبد سازی فوق الذکر محتملأبه خور بامـیان اختصاص دارد.                    ص-131                                   س=1 یک کار یگر بامـیان موار عامله را بـه چشم خویش دیده و نقل کرده.                    ص-133                                   س=2-3 مطالعات آن ها نـه تنـها از نقطه نظری عتیقه شناسی معلومات قیمتداری راجع بـه ساختمان مجسمـه های بزرگ و معابد بامـیان درون دسترس ما مـی گذارد.                    ص-140                                   س=18-19 هونستن وجود مجسمـه ی بودایی خوابیده را درون بامـیان خاطر نشان کرده است.                    ص-143                                   س=3-4 با اصولات معماری رنگه کـه "بودیس اتوای "بامـیان را احاطه مـی کند.                    ص-154                                   س=19-1 مضامـین مختلفه راجع بـه بامـیان .                    ص-157                                   س=2 یـاد داشت آثار عتیقه بامـیان بـه قلم مـیسن نقل از جریده ی آثار بنگال.                    ص-157                                   س=3-4   بامـیان جانب شمال -غرب کابل درون یکی از دره های پارو پامـیزاد واقع است.                    ص-157                                   س=7-9 بامـیان درون یک دره ی عمـیق افتاده هست و از چهار طرف بـه کوه های متعدد محاط است.                    ص-157                                    س=9-10 درین جا "جوی سرخ "در "جوی فولادی "مدغم شده ,رود خانـه ی بامـیان را تشکیل مـی کند .                    ص-157                                   س=17-19 اسم بامـیان درون مضامـین چینایی ها علاوه بر کتاب خاطره ها و حیـات هونستن و قصه هوی تچه او.                    ص-158                                   س=7-9 اسم قدیم بامـیان مآخذ از بامـیکان هست .                    ص-158                                    س=10 قدیمترین اسم بامـیان درون "پیش "ذکر رفته و آن چنین هست .                    ص-158                                   س-13-14 با اسم امروزی بامـیان بـه دو حرکت مطابقت من کند .                    ص-160                                   س=6-7 دفعه ی دیگر اسم بامـیان درون فهرست طویل و دلچسپی ذکر رفته .                    ص-161                                   س=14 و الحال نشان مـی دهیم کـه این اسم بر بامـیان اطلاق مـی شد .                    ص-161                                   س=18-19 این اسم مطابقت صوتی رسم الخطی با اسم (بامـی+یـان) دارد.                    ص-161                                   س=12 سن- تنگ –شو درون نوته خود کـه راجع بـه بامـیان نوشته ,اسم بامـیان را بـه سه رسم الخط مختلف تحریر کرده است. (فان –ین)-(وانگ-ین)-(فان-ین-نا).                    ص-162                                   س=8-10 کلمـه ی( شو-فان-ین ) بـه صورت عادی (سر بامـیان)یـا (سر بامـیان یـان )را نمایش مـی دهد.                    ص-164                                   س=6-7 آخرین شکل اسم بامـیان را مـی توان از قصص هوتچو اسبخراج کرد.                    ص-164                                   س-13-14 و حین کـه مـی خواست کـه از راه بامـیان بـه چین بر گردد .                    ص-164                                   س=16-17 رسم الخط اسم بامـیان را کـه در دو محل استعمال کرده ,عبارت از (فان –ین)است کـه مرکب از فان بـه معنی هتک حرمت یـا نقص و ین راهنمای مـی باشد.                    ص-164                                   س=17-20 تمامأ محدود بـه نوته و فهرست شـهر های مملکت بامـیان مـی باشد.                    ص-165                                   س=7-8 نوته فوق فهرست اسامـی شـهر های بامـیان را ترجمـه کرده لیکن اگر استفاده نسبت بـه بامـیان از آن منظور باشد .                    ص-165                                   س=9-10 هیچ کدام اسمای شـهر های بامـیان را کـه چینایی ها خاطر نشان کرده اند,هنوذ تعین و تدقیق نـه شده.                    ص-165                                   س=15-16 یـاد داشت راجع بـه بامـیان .                    ص-166                                   س=3 مملکت بامـیان بیش از 2000شرقأ,غربأو زیـاده از 300لی شمالأ,جنوبأانبساط دارد .                    ص-166                                   س=4-5 بدین قرار معلم قانون آهسته آهسته بـه پایتخت مملکت فان  ین (بامـیان) رسید .                    ص-169                                   س=19 پادشاه فان  ین (بامـیان ) به منظور استقبال معلم قانون بر آمده و او را بـه نزول درون قصر شاهی دعوت نمود.                    ص-170                                   س=5-6 یـاد داشت زوار هوی تچه او راجع بـه بامـیان پادشاه بامـیان                                         ص-171                                   س=10 درون ین فرصت ,یک نفر "هو " هست که بامـیان تحت اثر و قیمومـیت کدام مملکت دیگر نمـی باشد ص-172                                   س=9-10. بعد از مملکت بامـیان   چون 20روز جانب شمال روند بـه مملکت تحارستان خواهند رسید.                    ص-173                                   س=4-7 اکنون کـه گوشـه ی از تاریخ کهن بامـیان وتحولات سریع و انقلابی آن را بـه رشته یی تحریر درون اورده ام .                    ص-8                              س=7-8 از آن جوانانیکه درون خلای انقلاب و در آزادی بامـیان  معلول شده و در برابر ,تمام امـید ,آرزو وجوانی خود را درون پای آزادی بامـیان قربانی نموده اند .                    ص-9                              س=5-7  معماری های مختلف تقریبأدر جمع نقاط وطن ما خصوصأ درون بامـیان ,ایبک وبلخ مشاهده مـی شود .                    ص-17                                      س=2-3 جاهای کـه قابلیت معماران مارا ثابت مـی کند بامـیان است.                    ص-17                                      س=7-8 مرکز مـهم این صنعت بگرام ,هده , بامـیان و قندوز بود .                    ص-17                                      س=19-20 ولی چیزیکه بیشتر بدست آمده از بامـیان و قندقستان غور بند هست .                    ص-18                                      س=11-12 مـهمترین پارچه های تصویری رنگه دیواری کـه در دنیـا مقام بلند دارد از دره ی ککرک بامـیان پیدا شده .                    ص-18                                      س=16-17 زوار به منظور دیدن بودا درون بامـیان و مقامات بزرگی مذهبی بلخ ,کاپیسا بـه راه مـی افتادند .                    ص-20                                      س=5-7 از راه بامـیان و غور بند بـه وادی کاپیسا و کابل و از آنجا بـه هند امتداد مـی یـافت .                    ص-21                                      س=13-15 این سلسله شاهان بـه عقیده مورخین ,از بقایـای کوشانی ها و یفتلی ها اند کـه در بامـیان حکم روایی نموده اند .                    ص-22                                      س=13-14 چنانچه تصویر شاهیکه از دره ی ککرک بامـیان بدست آمده                    ص-2شیران بامـیان کـه هیوان تسنگ زایر چینی و مورخان و جغرافیـه نگاران اسلامـی از آن ها نام اند از قرن پنجم مـیلادی که تا اوایل قرن هشتم مـیلادی فارغ از نفوذ بیگانگان درون بامـیان جکمرانی داشتند .                    ص-22                                      س=15-17 بامـیان ولایتیست کـه از قدیم مربوط طخارستان بوده .                    ص-23                                      س=2 ملوک بامـیان از سلسله ی غوریـان هستند اولیکه درون بامـیان سلطنت کرده فخرالدین مسعود عم سلطان غیـاث الدین محمد سام بود کـه مدت مدیدی درون بامـیان و طخارستان حکمروایی داشت .                    ص-23                                      س-2-4 وقتیکه چنگیز خان درون بامـیان رسید نا امـیدانـه دعوت تسلیم را بـه مروم شـهر فدستاد ولی این دعوت از طرف مرم بامـیان رد گردید و جنگ شروع شد ,مردم بامـیان مثل اهال تالقان و گرزیوان بـه سختی جنگیدند .                    ص-28                                      س=10-13 درون قرن نزدهم ملکه ی امـیر دوست محمد خان پادشاه افغانستان حین عبور از بامـیان  تشخیص کرد کـه این صنم مکشوف العوره هست .                    ص-28                                      س=6-9 اینستکه چنگیزخان از حملات پی درون پی درون بامـیان دمـی نیـا سود .                    ص-28                                      س=18-19 مردم بامـیان نیز درون برابر دشمن پایداری شدید مـی نمودند که تا جاییکه درون پی این جنگ ها نواسه ی چنگیز خان (هو مو چن )پسر چغتای را بـه زخم های تیر هلاک د .                    ص-28                                      س=21-23 وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم بامـیان .                    ص-32                                      س=2-3 بامـیان کـه از ولایـات مـهم و تاریخی کشور اسلامـی ما افغانستان هست .                    ص-33                                      س=1-2 ولایت بامـیان از نظر هوا سرد سیر هست و برف سنگین تمام صحرا و کوه ها و دره های آن را مـی پو شاند کـه حتی رفت و آمد درون فصل زمستان درون بسیـاری مناطق بـه کندی صورت مـی گرد .                    ص-34                                      س=6-9 هزارجات عمومأ و بامـیان خصو صأ از نظری سیـاسی ,فرهنگی ,اقتصادی وضعیت همگون و یکسان دارد .                    ص-34                                      س=15-16 درولایت بامـیان آنچه کـه رونق دارد و بیشتر ملت ما روی آن تکیـه دارد امر زراعت کاری و کشاورزی هست .                    ص-35                                      س=17-18 لازم بـه یـاد آوری ست کـه شال و برگ درون ولسوالی ورس کـه یکی از ولسوالی های بامـیان هست از ظرافت و ارزش خاص بر خوردار هست .                    ص-37                                      س=16-18 دیگر صنایع دستی کـه در ولسوالی های بامـیان  رایج هست و نیـاز های مردم را رفع مـی کند عبارت هست از:                    ص-38                                      س=1-2 مرکز ولایت بامـیان از نظر تجارتی درون سطح بالای قرار دارد اکثر مردم علاوه بر اشتغال بـه امور کشاورزی و باغداری درون امر تجارت و امور بازرگانی پیشرفت زیـادی نـه موده اند .                    ص-45                                      س=3-5 مرکز بامـیان با آن همـه اهمـیت استراتژیکی و آثار باستانی کـه دارد درون امر فرهنگی آن توجه لازم نشده مـی بینیم .                    ص-45                                      س=6-7 اساسأ مرکز بامـیان از نظر تعلیمات و آموزس علوم اسلامـی هم تحت صفر هست اکثر مردم آن از ابتدایی ترین آموزش محروم بوده اند .                    ص-45                                      س=11-12 ولایت بامـیان علاوه بر نفوس زیـادی کـه در مرکز ولایت دارد دارای چهار ولسوالی ودو علاقه داری بوده .                    ص-45                                      س-2021 یکه و لنگ یکی از ولسوالی های مـهم و تاریخی ولایت بامـیان هست .                    ص-49                                      س=2               بامـیان این شـهر پر ارج مرکزی افغانستان ، قرن ها راه عمده ی مواصلاتی مـیان شمال و جنوب بوده هست ، دو پیکر ازین دو بودا و بلندی بیش از صد قدم کـه از یـادگار های با عظمت دینی کنشکا امپراتور بزرگ کوشانی درون این دیـار بر پا مانده از عجایب عالم بـه حساب مـی آید .                    ص-71                            س=4 هیوان تسنگ زایر بودایی چینی کـه در سال 30 اپریل 630 مـیلادی مطابق سال نـهم هجری با سیـاحت خود بـه بامـیان از مجسمـه ی ایستاده و تراشیده بودا و بلندی تقریبأ 140-150 قدم بـه تفصیل یـاد مـی کند                              ص-71                            س=7 بامـیان این شـهر با عظمت درون عصر اسلامـی نیز مقر شیران بامـیان و بعد از آن یکی از نواحی مـهم امپراتوری وسیع غوریـان و پایتخت شبیـان غوری بوده هست .                              ص-71                            س=11 بالآخره شـهر تاریخی بامـیان درون سده ی هفتم هجری بر اثر هجوم چنگیز یـان بـه مخروبه مبدل شد .                    ص-71                                      س=15 دااستان حمله ی چنگیز و ویرانی شـهر را جوینی چنین بیـان مـی دارد : او بـه بامـیان رسیدن ارباب آن از باب مخاصمت و مقاومت درون مـی آمدند نا گاه از شصت قضا کـه فنای کلی آن قوم بود تیر ی چرخی کـه مـهلت نـه داد از شـهر بیرون آمد بـه یک پسر چغتای رسید کـه محبوب ترین احفاد چنگیز خان بود .                              ص-72                            س=1 با مرگ آن پسر چنگیز فرمان داد که تا هرجا نور کـه باشد از بنی آدم که تا انواع بهایم تمام بکشند و حتی بچه درون شکم مادر نگذاشتند ، از آن بعد نام بامـیان بـه ( موبلق ) مبدل گشت یعنی ما ووبالغ بـه مفهوم شـهر بد .                              ص-72                            س=4   نام بامـیان بـه شکل بامـیکان درون جغرافیـه ی موسی خورنی مورخ و جغرافیـه نگار ارمنی نیز مذکور هست .                    ص-71                             س=2                
+ نوشته شده درون جمعه بیست و نـهم اردیبهشت ۱۳۹۱ ساعت 15:41 توسط عبدالخالق جعفری  | 




[رنگین تر از رنگین کمان - 956798 اموزس انواع جق]

نویسنده و منبع |